یادی از سفر مشهد..سال اول دبیرستان
اینطوری میخوابیدیم:
یادش بخیر..یکی از بچه ها با من قهر بود..میخواستند آشتیمون بدن!!جای آشتی کنون باحال بوود...
کجا؟؟ترن هوایی!!!!!
آخه اونجا--جای آشتی کردنه؟!!!
بخاطر همین جای آشتی رو عوض کردند...بنا شد اینجا آشتی کنیم:
ما ندادند!!!
نمیدونم چرا!!
تا اینکه گذشت و گذشت..برگشتیم دیار...
خودش بهم زنگ زد..فوقع ماوقع
+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و نهم خرداد ۱۳۹۲ ساعت 11:55 توسط زارع
|